سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://badbadak.ParsiBlog.com
 

همه ی کتابهامو خوندم، تلویزیون هم که هیچی نداره، همه ی سرگرمی های مجله را هم روز قبل حل کردم، تنها روزنامه های پدرم روی میز پذیرایی باقی مانده تا من را از این وضع نجات دهد. به سراغ آن ها میروم. از روزنامه خیلی خوشم نمی آید، برگه هاش خیلی بزرگه ؛ مجله رو بیش تر دوست دارم. اما خوب چاره ای نیست، مجبورم!

صفحه ی ورزشی اش را باز می کنم، هر چند که من از فوتبال چیزی متوجه نمی شم و البته علاقه ای هم ندارم.

به سراغ صفحه ی آشپزی اش میرم ، که البته با دیدن پیشنهاد آشپزی اون روزش، تهیه سوپ پیاز با نخودفرنگی زیاد، سریع صفحه رو عوض می کنم که نکنه مامانم از این سوپ خبردار بشه!!!

توی صفحه ی خانوادگی هم وسط مقاله هایی درباره رازه های موفقیت در زندگی مشترک و چگونه کودکانی باهوش داشته باشیم فقط یه پاورقی درباره ی نوجوونی ، من رو چند ثانیه سرگرم کرد.

شانس من هم صفحه ی حوادث هم هیچ حادثه ی هیجان انگیزی نداشت.

روزنامه را ول میکنم. از اول هم میدانستم که سرم را نمی توانم با روزنامه گرم کنم!!!!!.


[ پنج شنبه 91/6/2 ] [ 4:27 عصر ] [ --- ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

من در چهاردهمین روز از ماه شهریور سال 1376 در شب پا به این جهان عجیب گذاشتم و بنابرخواسته ی والدینم نام مرا طیبه گذاشتند. دوستان عزیز، لطفا به مطالب این وبلاگ دست نزنید مگر بااجازه ی بنده. حتی شما دوست عزیز آره خود شما. وخواهشمندم با رعایت کردن این مورد از هدر رفتن بنزین دوستان پلیس جلوگیری فرمایید . متشکرم.
موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب
دریافت کد شکل ایکون



بازدید امروز: 11
بازدید دیروز: 10
کل بازدیدها: 59716