http://badbadak.ParsiBlog.com | ||
قهوه تلخ عاشق قهوه ی تلخ است و می گوید : اگر قهوه تلخی اش از بین برود ،دیگر قهوه نیست! از اینکه در همه ی داستان هایم من و تو وجود دارند ، خسته شدم . می خواهم ضمیر او را وارد داستانم کنم. او آهسته وارد کافی شاپ می شود و پشت اولین میز خالی می نشیند . مثل هر روز سفارش قهوه ای تلخ ، بدون شیروشکر می دهد. او ساعت ها نوشیدن قهوه اش را طول میدهد ، اما فایده ای ندارد ، من و تو داستانم رفته اند . [ شنبه 91/5/28 ] [ 7:16 عصر ] [ --- ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |