http://badbadak.ParsiBlog.com | ||
ماشین اول: ـ مستقیم؟ ـ نه آبجی. ماشین دوم: ـ کجا میرید؟ ـ تو میخوای کجا بری؟ ـ مستقیم. ـ نه ، نمیرم. ماشین سوم: سکوت میکنم و فقط دستم رو تکون میدم. راننده هم سرشو تکون میده، که یعنی نمیرم. ماشین چهارم: ـ آقا هرجا میری منم میام. ـ یعنی چی خانم، بگید کجا میرید؟! ـ آروم میگم: مستقیم. بدون اینکه چیزی بگه، فقط پاشو میذاره رو گاز و میره. ماشین پنجم هم دربستی بود و تا خواستم چیزی بگم، با یه لبخند ( که نمیدونم برای چی بود ) گفت: دربستم. 38 دقیقه و 24 ثانیه است که کنار خیابون ایستادم و دیگه از علف هم گذشته، زیر پام جنگلیه برای خودش!!! دیگه مجبورم کردن ، که خودم رو بندازم جلوی ماشینی که داشت میومد، تا شاید منو ببره مستقیم! اما از شانس بد من، جلوی ماشین فردی پریدم که با دوستش کورس میداد.!!! الان دو روزه با یه لباس صورتی گشاد، رو تختی سفید فقط میخوابم و از شیشهی اتاق به ماشینهایی نگاه میکنم که خالی خالی هستند و همه مستقیم میروند. [ جمعه 91/7/21 ] [ 11:19 صبح ] [ --- ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |